صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

سلام

سلام...

نمیدونم چند نفر تا آخر این سفر نامه را دنبال کردند...خب فرقی نمی کنه چه یه نفر چه صد نفر مهم اینه که حرف هام را زدم...حرف هایی که فقط دوست داشتم تو این دنیای مجازی زده بشه...نمی دونم چرا ولی به آدم های اینجا و به محیط اینجا وابسته شدم...احساس می کنم به آدم های اینجا نزدیکترم تا به آدم های توی دنیا واقعی...صدای سکوت را با مطالب ساده و تقریبا بی فایده آغاز کردم ...ولی نمی دونم یه دفعه چی شد و احساس خستگی کردم... از اون خودی که برای خودم ساخته بودم خسته شدم...احساس پوچی می کردم ...چند بار گفتم که می خوام تغییر کنم ولی نمی شد یعنی راهی پیدا نمی کردم...که این سفر برام پیش اومد و رفتم و این شد اغاز تغییر من...یه تحول...نمی گم تو خط این چیزا نبودم نه...ولی داشتم ...داشتم از مسیراصلی منحرف می شدم...هر چی بود تموم شد حالا من خود ایده آلم شدم ...دیگه دوست ندارم کاری کنم که از کردنش پشیمون شم(اگه بزارن)...حالا از اون پیله ای که دور خودم تنیده بودم آزاد شدم و مثل یه پروانه وارد دوره جدیدی از زندگی شدم...

فکر کنم این سفرو اون چیزایی که دیدم و صحبت های آقای حسن همه اینها من را از اون زندونی که ساخته بودم آزاد کرد...

کاش بتونم همین جوری باقی بمونم...

نظرات 8 + ارسال نظر
LORD سه‌شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 07:58 ب.ظ http://www.andishenovin.com/

با سلام
خیلی خوشحالم یکی از کسانی بودم که این سفر نامه را تا اخر دنبال کردم . خوشحال تر ا ز اینکه شما به دوره جدیدی از زندگی پا گذاشته اید و من مطمین هستم شما هر چی اراده کنید همان می شود

لرد عزیز خیلی ممنون که با من و خاطراتم همراه بودی...

غریبه آشنا چهارشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:15 ق.ظ

سلام

هیچ وقت فراموش نمیشی

من میخوندمش زیبا بود ؛ بی آلایش

قاطییم بد جوری

نمیدونم چمه

همیشه میام

یا علی

ممنون از اینکه فراموشم نمی کنی...
چرا مگه چه اتفاقی افتاده که اینقدر پریشون هستی...امیدوارم هر چی که هست هر چه زودتر برطرف بشه...

نقره ای چهارشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:08 ق.ظ

خب ... حالا یه توضیح کوچولو می دی که ما هم بفهمیم این تفاوت ها و تغییرات چیاست؟؟؟ شاید ما هم درس گرفتیم تغییر کردیم!!!

نمی دونم چه جوری باید توضیح بدم ولی حالا احساس آزادی بیشتری میکنم شاید در ظاهر محدود تر شده باشم ولی روحم آزاد تر شده...اگه بازم خواستی توضیح میدم...

مانی جمعه 24 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.alein.blogsky.com

سلام
وب لاگ من فیلتر شده البته در شهرستانها . من به آدرس www.alein.blogsky.com اسباب کشی کردم خوشحال میشم به من سر بزنی و تو لیست دوستات لینک جدید من رو وارد کنی یا یه جورایی به بقیه هم خبر بدی.. ممنونم.(رویای زندگی من)
مانی

امیدوارم وب لاگ جدیدت هم مثل قبلی موفق باشه...

LORD شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:17 ق.ظ

چرا اپ نکردی دوست عزیز رلستش از موقعی که وبلاگتو خوندم همیشه پا به پای اندیشه اینجا هم می ام و سرک می کشم شاید که اپ کرده باشین دفعه بعدی که اومدم انشالله اپ کرده باشین

شما همیشه لطف دارید...
راستش چیزی برای آپ کردن در نظرم نبود امروزم اومده بودم آپ کنم ولی بازم منصرف شدم...

آتوسا جمعه 31 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 08:50 ق.ظ http://mehrabanmani.blog.sky

سلام امیدوارم خسته نباشید.
میتونید در عوض کردن قالب وب لاگ و ایجاد عضوی جدید که او هم بتواند مطالبش را بنویسد کمکم کنی.با تشکر

هر کاری که از دستم بر بیاد برای دوستی مثل شما انجام میدم...

یه آشنا جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:10 ب.ظ

خوشحالم که از این سفر این سوغاتی ها رو با خودت آوردی.امیدوارم باقی بمونه

سامبا سه‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:09 ق.ظ

سنگی که طاقت ضربه های تیشه را ندارد تندیسی زیبا نخواهد شد . از زخمه های تیشه خسته نشو که وجودت شایسته تندیس است .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد