صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

زمان...

سلام...

این چند وقت کمتر دارم میام اینترنت...آخه نه حوصله کامپیوتر را دارم نه حوصله نوشتن را...آخه چطور می تونم این روزها را از دست بدم...امیدوارم هیچ کدوم از ما این روزها را از دست ندیدم چون کامپیوتر و چیزهای دیگه بازم هستند ولی این روزها و زمان هست که از دست میره و بر نمی گرده کی میدونه شاید تا سال دیگه زنده نبودم اون وقت حسرت این را می خورم که چرا به جای اینکه خودم را به کارای دیگه مشغول کنم چرا از زمان استفاده نکردم...امیدوارم همه ما قدر وقت را بدونیم به خصوص وقت ها و ایام با ارزشی مثل محرم را...

خدایا اگه تا سال دیگه زنده نبودم...اگه زنده نبودم چی...خدایا کاری کن که حسرت روزهای رفته را نخورم...

 

نظرات 5 + ارسال نظر
نقره ای شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:12 ب.ظ

نمیدونم چرا ولی یه جورایی متفاوت در موردت تصور می کردم!!!

مهدی شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:02 ب.ظ http://www.andishenovin.com

باز هم سلام
آره واقعا . باید از این فرصت ها خوب استفاده کنیم . ماله ما همش ریا و ریا کاریه .
باز هم منتظر شما هستیم

یه دل شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:37 ب.ظ http://raze-del-tanha.blogsky.com

ممنون که بهم سر زدید

نقره ای شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:38 ب.ظ

پست جدید زدم ... گفتم شاید اینو نخونی ... اینجا برات نوشتم ... جواب بهزاد به کامنتته ...

سلام...
خیلی قشنگ بود...
--------------------------------------------------------------------------------
پاسخ:
You need to watch things die
From a good safe distance
We all feed on tragedy
It's like blood to a vampire
(MJK)
قشنگ بود؟... آره...لابد بوده...زیبایی نفرت... زیبایی مرگ...زیبایی قتل... زیبایی خون...زیبایی اشک... زیبایی تقلا کردن...
آه... من تحمل اینهمه زیبایی رو ندارم... دنیا منو زیر انبوهی از زیبایی دفن کرد... من دنیا رو زشت می خوام...
انتظار داشتی آخر این قصه ی قشنگی که خوندی کلاغه به خونش برسه؟...
منتظر جنگ جهانی بعدی بمون تا با کمال زیبایی آشنا شی...
شماها دیگه کی هستین؟!...

یه دل یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:08 ب.ظ http://raze-del-tanhya.blogsky.com

تو هم در به دری
البته ببخشید
آدم ها وقتی به این حد برسن این جوری می شن
من هم الان همون احساس که شما دارید رو دارم
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد