سلام...
این چند وقت کمتر دارم میام اینترنت...آخه نه حوصله کامپیوتر را دارم نه حوصله نوشتن را...آخه چطور می تونم این روزها را از دست بدم...امیدوارم هیچ کدوم از ما این روزها را از دست ندیدم چون کامپیوتر و چیزهای دیگه بازم هستند ولی این روزها و زمان هست که از دست میره و بر نمی گرده کی میدونه شاید تا سال دیگه زنده نبودم اون وقت حسرت این را می خورم که چرا به جای اینکه خودم را به کارای دیگه مشغول کنم چرا از زمان استفاده نکردم...امیدوارم همه ما قدر وقت را بدونیم به خصوص وقت ها و ایام با ارزشی مثل محرم را...
خدایا اگه تا سال دیگه زنده نبودم...اگه زنده نبودم چی...خدایا کاری کن که حسرت روزهای رفته را نخورم...
نمیدونم چرا ولی یه جورایی متفاوت در موردت تصور می کردم!!!
باز هم سلام
آره واقعا . باید از این فرصت ها خوب استفاده کنیم . ماله ما همش ریا و ریا کاریه .
باز هم منتظر شما هستیم
ممنون که بهم سر زدید
پست جدید زدم ... گفتم شاید اینو نخونی ... اینجا برات نوشتم ... جواب بهزاد به کامنتته ...
سلام...
خیلی قشنگ بود...
--------------------------------------------------------------------------------
پاسخ:
You need to watch things die
From a good safe distance
We all feed on tragedy
It's like blood to a vampire
(MJK)
قشنگ بود؟... آره...لابد بوده...زیبایی نفرت... زیبایی مرگ...زیبایی قتل... زیبایی خون...زیبایی اشک... زیبایی تقلا کردن...
آه... من تحمل اینهمه زیبایی رو ندارم... دنیا منو زیر انبوهی از زیبایی دفن کرد... من دنیا رو زشت می خوام...
انتظار داشتی آخر این قصه ی قشنگی که خوندی کلاغه به خونش برسه؟...
منتظر جنگ جهانی بعدی بمون تا با کمال زیبایی آشنا شی...
شماها دیگه کی هستین؟!...
تو هم در به دری
البته ببخشید
آدم ها وقتی به این حد برسن این جوری می شن
من هم الان همون احساس که شما دارید رو دارم
یا حق