صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

دو راهی...

تو زندگی هر آدمی شرایطی ایجاد میشه که باید بین یه دوراهی یه راه انتخاب کنه یه راهی که دیگه برگشت نداره خب اگه درست باشه که خوبه ولی خدا نکنه که اشتباه بوده باشه چون این قدر مشکل به دنبالش میاد که دیگه...شاید بشه جبرانش کرد ولی نمیشه به طور کامل تاثیر اون را از زندگی محو کرد...شاید بشه جبرانش کرد ولی دیگه راه برگشتی وجود نداره...تازه اگه نتونی جبرانش کنه شکست قبلی باعث میشه مخت از کار بیفته اینقدر که دیگه نمی تونی تو مواقع دیگه درست تصمیم بگیری درست مثل یه معتادی که از روز اول معتاد نبود ولی چون نتونست بر سر دو راهیه شکستن دل رفیق و تباه نکردن زندگی درست انتخاب کنه حالا به این روز می افته و دیگه...نمی خواستم این مثال را بزنم یعنی اصلا تو ذهنم چیز دیگه ای بود ولی یه دفعه خودش تو ذهنم راه پیدا کرد...

خب حالا تو چی تا حالا سر دو راهی گیر کردی؟چطوری انتخاب کردی راه درست یا خدایی نکرده راه...

منم سر یه دو راهیم ولی هنوز نتونستم انتخاب کنم چون می ترسم ولی امیدوارم توکل به خدا باعث بشه که انتخابم درست باشه...