صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

صدای سکوت

یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

در و تخته...!!!

شاید چیدن پازلی آن هم فقط با دو قطعه به نظر کار ساده ای باشد ؛
اما وقتی فقط یک قطعه دست تو است آن وقت انتخاب مکملش سخت خواهد بود...
درست مثل انتخاب شریک زندگی...


پ.ن:

خدایا شکرت!!!


پ.ن:

از قدیم گفتن خدا در و تخته را با هم جور میکنه...

اسیر پیچک عشقت شدم...!!!

ثانیه های نبودنت سرما همچون پیچک مرا احاطه میکند ...


پ.ن:

عشق در وجود ما یک موهبت و هدیه از جانب خداست که نداشتنش یک درد و داشتنش هزار درد دارد...!!!


پ.ن: وقتی داریم دعا میکنیم خیلی مراقب باشیم،گاهی باید یه روزی تاوان بعضی از همین دعاهای مستجاب شده را داد...!!!

مخاطب خاص!!!

بعضی وقتا اینقدر درگیر یه چیزی یا یه کسی میشیم که خودمون را هم فراموش میکنیم...

امروز حس کردم که چقدر دلم برای خودم تنگ شده!!!




پ.ن:

نمیدونم کار درستیه که دارم خودم را اینقدر وقف تو میکنم یا نه!!!


فدای شال سیاه عزایت مولای من...

 دلم مثل ابرهای این روزهای شهرمان گرفته،بغضی دارد از این همه سیاهی که در خود گنجانده،کاش ببارد... 

 

پ.ن1: 

تا حالا دقت کردی،ما هم کم بی وفا نیستیما،آقایون یه جور،خانوما یه جور... اگه منظورم را نگرفتی یه کم صبر کن تا دسته ها بیاد بیرون اون وقت میگیری چی گفتم !!! 

 

پ.ن2: 

با یه بنده خدایی دیشب صحبت میکردم،میگم آرایشگاه نمیری میگه میخوام برای عاشورا،تاسوعا برم که میخوام برم عزاداری ابروهام مرتب باشه...  

 

پ.ن3: 

اگه قرار باشه برای عزاداری دنبال دسته ها راه بیافتم،ترجیح میدم تو خونه بشینم و اصلا عزاداری نکنم...(نظر کاملا شخصیه بنده به عنوان یه خانوم ) 

 

*منظور همون دنبال دسته راه افتادن تو خیابان هاست...

لا اله الا اَنت سُبحانَکَ اِنِّی کُنتُ مِنَ الظالِمین...

باران،باران، نقطه چین است تا خدا... 

 

 

پ.ن۱: 

دعا...باران... 

عاشق...معشوق... 

بنده...تضرع... 

معبود...غفار... 

عرفه...عرفه...  

 

پ.ن۲:

وقتی که آنها از حوادث عالم تنها شوند، تو مونس آنهایی... (فرازی از دعای عرفه) 

 

پ.ن۳:  

گاهی جایی هستیم و نیستیم و گاهی هم جایی نیستیم اما هستیم...(اندر احوالات این روزهایم)

الا بذکر الله تطمئن القلوب...

برام هیچ حسی شبیه تو نیست           کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه                    همین که کنارت نفس میکشم
برام هیچ حسی شبیه تو نیست           تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه                      تو زیباترین آرزوی منی
منو از این عذاب رها نمیکنی                کنارمی به من نگاه نمیکنی
تمام قلب تو به من نمیرسه                 همین که فکرمی برای من بسه
از این عادت باتو بودن هنوز                   ببین لحظه لحظم کنارت خوشه
همین عادت با تو بودن یه روز                اگه بی تو باشم منو میکشه
یه وقتایی انقدر حالم بده                     که میپرسم از هر کسی حالتو  

یه روزایی حس میکنم پشت من           همه شهر میگرده دنبال تو

پ.ن:  

پرنده ای در سینه ام بیقرار است...گویا هوایی شده و بی قرار حرم زیبای توست...هوای پرواز به سر دارد... یاری اش کن... 

 

پ.ن: 

خدایا! به اعتبار گفته خودته که اومدم دنبال آرامشی که در یادته ...

همه امیدم!امیدم را نا امید نکنی!

تصادف!!!

کاش میدانستی لحظاتی که محکومم به تحمل نداشتنت چقدر سخت می گذرد،سخت هم نه! اصلا گویی نمی گذرد!!! 

 

پ.ن1:

ثمره یه گردش شبانه با موتور میشه یه تصادف و دست شکسته برای من و سر شکسته برای تو!!! 

 

پ.ن2: 

اینم دلیل نبودن بنده!!! فعلا که بدون دست راست سر میکنم!!!

امید نا امیدان...

در روایات آمده است که :
بت پرستی بتی داشت و اورا پرستش میکرد ...و همیشه او را به این اسم صدا میزد ( یا صنم ) روزی زبانش چرخید و برای اینکه بگوید یا صنم؛گفت:یا صمد...
تا گفت یا صمد،خداوند به فرشتگانش دستور داد ببینید بنده من چه می خواهد که مرا صدا میزند... 

فرشتگان گفتند:پزروردگارا! او اشتباه کرده و میخواسته بت خود را صدا بزند...
خطاب رسید فرشتگان من،او اشتباه کرده من اشتباه نمی کنم...
او گفت یا صمد... هرچه بخواهد به او خواهم داد...

 

پ.ن:

دوستت دارم ؛ 

چرا که همیشه به من عشق می ورزی... 

دوستت دارم ؛ 

به خاطر مهربانیت...مهربانی که همیشه به من عرضه داشتی...  

دوستت دارم ؛ 

اگر چه برایت بندگی نکردم ...اگر چه همیشه به جای شکر نعمت گله کردم... 

دوستت دارم ؛ 

برای ستار العیوب بودنت...برای امیدی که به توبه من داری... 

دوستت دارم ؛ 

برای تمامی صفات بی انتهایت... 

دوستت دارم...

هدیه الهی...

خداوندا! عشقی زیباست که به خاطر توست و یادت در آن همیشه زنده است... 

بار الها! عشق مان را زیبا بدار...  

 

 

 

 

 

 

 

کوفه و داستان بی وفایی ها...

سرخ...سرخ می شود سجاده ات... 

نه! این خون فرق شکافته نیست... 

محراب و سجده گاه برایت خون می گریند...