بهار نزدیکی است و عید نیز هم...
همه چیز حکایت از بهار دارد...
تیک تیک ساعت که لحظه های بی تو بودن را به رخمان می کشد...
هفت سینی که روبه رویمان پهن شده بدون سین...بدون تو...
نسیمی که می وزد اما سرد است تمام، بدون گرمایت...
خانه را تکانده ایم اما شیشه ترک خورده دلمان هنوز غبار آلود است و آیینه وجودمان پر از زنگار...
خدایا دستانی که برافراشته ایم را دریاب و پرده از رخ یارمان بکش ...
پ.ن:
دستان خالی ام دخیلتان ...مرا نیز یاد کنید...
پیشاپیش سال نو همگی مبارک...
سلام سال نو شماهم مبارک
بازهم مثله همیشه مطالبتون آرامش دهنده بود
درذ ضمن ممنون از تذکرتون