بارها برای دفاع از خویشتن به خشم روی آوردم
اما اگر توانمندتر بودم هرگز به این وسیله پناه نمی بردم.
دانا کسی است که نگاه خشم آلودش را با لبخندی بر دهان پیوند زند.
و من را تنها کسانی که از من فروترند به خشم می آورند.
اما دریافتم که من فراتر از کسی نیستم،
زیرا هیچ کسی از من خشمگین نشده است!
جبران خلیل جبران
سلام
عالی بود
یسر به من بزن ..منتظرتم..
کاش میشد دانا بود
کاش...
گهواره از گریه تاسه می رود
کودک کر و لالی که منم
هراسان از حقایقی که چون باریکه ای از نور
از سطح پهن پیشانیم می گذرد
خواهران و برادران
نعمت اندوه و رنج را شکر گذار باشید
همیشه فاصله تان را با خوشبختی حفظ کنید
پنج یا شش ماه
خوشبختی جز رضایت نیست
به آشیانه با دست پر بر می گردد پرستوی مادر
گمشده در قندیل های ایوان خانه ای که سالهاست
از یاد رفته است
خوشا به حالتان که می توانید گریه کنید بخندید
همین است
برای زندگی بیهوده دنبال معنای دیگری نگردید
برای حفظ رضایت
نعمت انتظار و تلاش را شکرگزار باشید
پرستوهای مادر قادر به شکار بچه هاشان نیستند ...
حسین پناهی
ممنون از حضورت در وبم در ضمن پست معنادار و زیبای بود